Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمد بلوچ‌زهی در یادداشتی در اعتماد نوشت: عرصه فرهنگ‌وهنر بلوچستان را بیش از هر زمان دیگر سراسر تیرگی و تباهی و تلخی و سیاهی فرا گرفته است به‌گونه‌ای که طی همین یکی، دو هفته اخیر این دومین بازمانده از آخرین نسلِ دهل‌نواز مشهورِ بلوچ است که در سکوت و بی‌خبری و کم‌توجهی و نیز بر اثر بیماری از دنیا می‌روند بی‌آنکه کسی را ککی بگزد یا حتی از فقدان جان‌های ارزشمند آن هنرمندان از دست‌رفته غریب مقام مسوولی شستش خبردار شود چه رسد که عزادار شود!   «دل‌مراد شکل‌زهی» یکی از آخرین بازماندگان مشهور دهل‌نواز موسیقی بلوچستان بود که چند روز پیش در سکوت و بی‌توجهی و تنگدستی و بی‌خبری به خاطر ناتوانی در پرداخت هزینه داروی خویش که فقط چهارصد هزار تومان بیشتر قیمت نداشت پس از ماه‌ها دست‌وپنجه نرم کردن با بیماری تنفسی و مشکلات عدیده معیشتی سرانجام در یکی از محلات فقیرنشین نیک‌شهر به نام سوچنکان غریبانه چشم از این جهان فرو بست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  غم‌انگیز است نه؟! البته چند هفته پیش نیز دیگر دهل‌نواز مشهور موسیقی در معرض خطر زوال دهل‌وسرنای بلوچستان «شیرمحمد بلوچ‌زهی» در همان محله فقیرنشین سوچنکان با سرنوشتی مشابهِ «دل‌مراد» و بر اثر بیماری در سکوت و بی‌توجهی و فقر و بی‌خبری مطلق درگذشت.     غم‌بارتر آنکه با گذشت حدود یک ماه از مرگ مظلومانه آن مفاخر موسیقی دهل‌وسرنا متاسفانه تاکنون کسی از مرگ وی خبر نداشته و نیز از وضعیت خانواده در فقر فرو رفته آن مرحوم سراغی نگرفته و احوالی جویا نشده تا تسلی خاطری را فراهم آورد! اکنون باتوجه به مرگ تقریبا همزمان دو نفر از اعضای یک گروه شاخص و مرجع موسیقی، حال زنگ خطر زوال این گونه از موسیقی اصیل بلوچستان بلندتر از هر زمان دیگر به صدا درآمده چراکه در طول دهه‌های اخیر با بالا رفتن تب موسیقی مدرن بی‌میلی نسل جدید و جوان بلوچستان نسبت به یادگیری و فراگیری این گونه فاخر بیشتر از هر زمان دیگر شده است.   با این وصف همین امر سبب شده تا موسیقی دهل‌وسرنای بلوچستان تنها نسل از بازماندگان خویش را تجربه کند و این دو مفاخر تازه درگذشته موسیقی دهل‌وسرنا نیز در زمره آخرین و برجسته‌ترین نسل دهل‌نوازان منطقه قرار گیرند که هر دوی این مفاخر ارزشمند عرصه هنر همواره در قالب گروه دهل‌وسرنای استاد «ابول درزاده» در فستیوال‌های موسیقی ملی و بین‌المللی و در کشورهایی، چون پاکستان، دبی، عمان، قطر و… دعوت شده و به اجرای برنامه پرداخته‌اند و سفیران و پرچم‌داران فرهنگ و هنر کشور ما بوده‌اند.   مفاخری که سالیان متمادی است برای ترویج هنر و فرهنگ ملی و محلی بی‌مزد و منت تلاش نموده، خون و جگر خورده و سختی‌ها و مرارت‌ها کشیده و با نداری و ناملایمتی‌های موجود در این عرصه ساخته‌اند آیا پس از عمری فعالیت، مزد زحمات شایان‌شان این است که در بدترین وضعیت معیشتی و در فقر و فلاکت و نیز در انزوا و بی‌خبری از دنیا بروند بدون آنکه کسی گره به ابروی خویش بیاورد این اندوه بی‌پایان را؟!   گرچه در گذشته تا هنرمند زنده بوده چندان قدر نمی‌دیده و روی مبارک مقامات فرهنگ و هنر خویش را نیز، ولی از حق نگذریم لااقل پس از مرگ سنگ تمام گذاشته و جبران مافات می‌نموده‌اند و جزو نخستین افراد به زیر تابوت رفته مفاخر خویش بوده‌اند مسوولان و با صدای بلند گریسته و اشک ریخته‌اند و با صدور پیام‌های تسلیت بلندبالا، رفتن‌های متوالی مسوولانه برای تسلی‌خاطر بازماندگان و نیز برگزاری مراسم‌های یادبود و غیره‌وذالک اینگونه ارادت و دین خود را به هنر و هنرمند ادا می‌نموده‌اند!   اما حالا عجیب و صد البته غریب‌تر آن است که مقامات فرهنگی‌وهنری به‌کلی با عرصه تحت مدیریت و مسوولیت خویش بیگانه هستند و هیچ‌گونه شناختی از مفاخر و هنرشان ندارند و در جهانی به دور از فضای غالب هنری سیر می‌نمایند چه رسد به حضور در مراسمات کفن‌ودفن و صدور پیام تسلیت که حالا تبدیل به توقعی بسیار بالا گشته برای هنرمندان! واقعا چه بر سر فرهنگ و هنر غنی این مرز و بوم آمده که طی این سال‌ها چنان تا گلو در درد و رنج مصائب بی‌شمار فرو رفته که هنرمندان و مفاخرش دیگر نمی‌دانند بر کدامین اندوه خویش بگریند و درصدد التیام کدام زخم خود برآیند.   به هر روی باید به یاد داشت که گونه در خطر نابودی دهل‌وسرنای بلوچستان قدمتی به درازای تاریخ و فرهنگ و هنر مردمان این سامان دارد و از اصیل‌ترین و قدیمی‌ترین ژانر‌های موسیقایی بلوچستان است که متاسفانه نوازندگان معدود و انگشت‌شمار آن بیشترشان میانگین سنی بین ۵۵ تا ۸۵ سال سن دارند.   حال با وضعیت پیش آمده بیم آن می‌رود که طی همین چند سال آینده موسیقی دهل‌وسرنا نیز رو به زوال برود و به سرنوشت محتوم موسیقی درمانی بلوچستان دچار گردد که اکنون اکثر هنرمندان آن یا از بین رفته‌اند یا اینکه از کار افتاده و زمین‌گیر شده‌اند و دیگر توانایی اجرا و ترویج این گونه از موسیقی به زوال رفته را ندارند؛ بنابراین اگر بیش از این درنگ گردد و چاره‌ای جدی برای تمام هنر‌های تاریخی و اصیل رو به زوال رفته منطقه که فهرست‌شان نیز روزبه‌روز بلند بالاتر می‌رود، اندیشیده نشود بی‌تردید دیری نخواهد پایید که خیلی زود دیر شود و آن‌وقت دیگر آب به جوی رفته باز نخواهد گشت! کانال عصر ایران در تلگرام

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: آهنگساز بلوچ فرهنگ و هنر موسیقی دهل بی خبری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۹۲۳۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حال موسیقی ایران خوب است

«به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. » این بخشی از گفته‌های علیرضا طلیسچی، خواننده شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند، تثبیت کند.

به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری، تولید و پخش رئالیتی‌شوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکه‌های نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامه‌ها که این‌روزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتی‌شو «زودیاک» است که با عنوان «شب‌های مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش می‌کند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار می‌دهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.

 سریال «شب‌های مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال‌۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتی‌شو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدی‌پور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداخته‌اند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است؛ خواننده‌ای که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تک‌آهنگ‌هایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفت‌وگو از حضورش در برنامه «شب‌های مافیا» می‌گوید و در بخش‌های دیگری از این گفت‌وگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.

این روزها رئالیتی‌شوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود. چطور شد که در برنامه «شب‌های مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟

از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور می‌توانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما به‌نظرم «زودیاک» شیک‌تر است و پیچیدگی‌هایش بازی را برای بیننده جذاب‌تر می‌کند.

خیلی‌ها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت می‌دهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟

شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. این‌طور نگاه می‌کنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بیننده‌های برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد ‌کنیم که امیدوارم به چنین نتیجه‌ای رسیده باشیم.

اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزه‌های مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامه‌های حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامه‌های خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک می‌کند، اما اینکه این برنامه‌ها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفه‌ای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمی‌رسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفه‌ای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکی‌دو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شده‌اند و اگر از این قبیل برنامه‌ها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی می‌کند.

پیشنهادی برای حضور در برنامه‌های موسیقی داشته‌اید؟

پیشنهاد داشته‌ام، اما علاقه نه، چون به‌نظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی به‌صورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقه‌ای می‌شود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.

این روزها بازار کنسرت‌های پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم می‌کند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟

به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سال‌های اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفه‌ای‌تر و صداهای قشنگ‌تر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون می‌آید و خودش را ترمیم می‌کند.

برویم سراغ مسئله‌ ترند شدن برخی از قطعه‌های موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه می‌شود که یک کار این‌طور دیده و شنیده و پرطرفدار می‌شود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته می‌کنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی می‌رسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر می‌کنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.

شما در قطعه‌های معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعه‌های احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟

اگر به تاریخمان رجوع کنید، می‌بینید که مردم ما پر از غم و غصه بوده‌اند و طبیعتا تمایلشان به آهنگ‌های شاد بیشتر است. در کنسرت‌ها هم همین‌طور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانواده‌اش کنار می‌گذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمی‌خواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگ‌های شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.

این روزها مدام نام خواننده‌های جدیدی را می‌شنویم که در فضای مجازی معرفی می‌شوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خواننده‌هایی را می‌بینیم که خیلی‌ها نمی‌شناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟

ما خوانندگانی داشته‌ایم که با یک قطعه روی صحنه آمده‌اند و بقیه قطعه‌هایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشته‌ایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده‌ و به‌تدریج معروف شده‌است. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.

به تجربه حوزه‌های هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر می‌کنید یا پیشنهادی داشته‌اید؟

من یک‌بار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر می‌کردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح می‌دهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده‌ و تصمیمات بعدی‌ام خبر ندارم.‌


رئالیتی‌شوها توانسته‌اند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی  را متحول کنند

در چند سال اخیر پلتفرم‌ها به کاربران امکان می‌دهند فیلم‌ها و سریال‌ها را به‌صورت آنلاین تماشا کنند و به‌سرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شده‌اند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریال‌های پخش‌شده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرم‌های نمایش خانگی و تلویزیون نشان می‌دهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کم‌کردن حساسیت‌هایی سعی در جذب هنرمندان و چهره‌های مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرم‌های پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتی‌شوها و برنامه‌های مسابقه که در شبکه نمایش خانگی ‌تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز به‌وجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمی‌تواند اوقات فراغت خود را پر کند.  بنابراین از یک‌سو پلتفرم‌های گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریال‌های خود توانسته‌اند با تمرکز بر جذابیت‌های داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامه‌های مختلف نشان داده‌اند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخش‌هایی موفق شده‌اند.
 البته دامنه صنعت سرگرمی ‌آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون ‌یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانسته‌ایم رقابتی با برنامه‌های خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامه‌ها توانسته‌اند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصل‌های آن را دنبال می‌کنند.
VOD‌ها طیف گسترده‌ای از فیلم‌ها و سریال‌ها را از سراسر جهان به کاربران ارائه می‌دهند. این امر به‌معنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیت‌های برنامه‌های روتین است.
نمی‌توان منکر این موضوع شد که پلتفرم‌های نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کرده‌اند. این امر منجر به ایجاد شغل‌های جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VOD‌ها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا می‌کنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهم‌تری ایفا کنند. با رفع چالش‌های موجود، VOD‌ها می‌توانند به گزینه‌ای محبوب‌تر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و به‌طور قابل‌توجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.‌

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • کتاب «نامداران موسیقی در سنندج» رونمایی شد
  • کتاب نامداران موسیقی سنندج رونمایی شد
  • رهبر ارکستر ملی موسیقی اصفهان درگذشت
  • چاقو خوردن جوان کاشمری بخاطر دفاع از ۳ دختر در مقابل اراذل
  • شایعه عجیب درباره «شهریار»؛ با عالم غیب در ارتباط است!
  • فارس و بوشهر زیر ذره‌بین دفتر موسیقی رفتند
  • چرا پنج کنسرت در تهران لغو شد؟
  • اعلام برنامه های روز ملی خلیج فارس در هرمزگان
  • درگذشت مادر شهیدان محمدرضایی در شهر زاینده رود
  • حال موسیقی ایران خوب است